تبر
 
فقط عشق به او....
اگر یادتان بود و باران گرفت، دعایی به حال بیابان کنید.....
جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:37 ::  نويسنده : اشناست

سیاه پوشیده بود، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند! من را انتخاب کرد ... دستی به تنه‌ام کشید تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم‌تر ... به خود می‌بالیدم، دیگر نمی‌خواستم درخت باشم، آینده‌ی خوبی در انتظارم بود! سوزش تبرهایش بیشتر می‌شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد، او تنومندتر بود ... مرا رها کرد با زخم‌هایم، او را برد ... و من که نه دیگر درخت بودم، نه تخته‌سیاه مدرسه‌ای، نه عصای پیرمردی ... خشک شدم ...
 

گروه اینترنتی شمیم وصل

بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت می‌مونه ..
ای تبر به دست ، تا مطمئن نشدی تبر نزن! ای انسان، تا مطمئن نشدی، احساس نریز ...
زخمی می‌شود ... در آرزوی تخته‌سیاه شدن، خشک می‌شود!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

ادمک اخر دنیاست بخند ادمک مرگ همین جاست بخند دستخطی که تو را عاشق کرد ...... شوخی کاغذی ماست بخند ادمک خل نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ان خدایی که بزرگش خواندی بخدا مثل تو تنهاست بخند
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فقط عشق به او....... و آدرس golnargas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)