فقط عشق به او.... اگر یادتان بود و باران گرفت، دعایی به حال بیابان کنید..... یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:27 :: نويسنده : اشناست
![]() نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت ! نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت! نخستین کلامی که دلهای ما را به بوی خوش آشنائی سپرد و به مهمانی عشق برد پر از مهر بودی پر از نور بودم همه شوق بودی همه شور بودم چه خوش لحظه هایی که دزدانه ، از هم نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم! چه خوش لحظه هایی که "می خواهمت" را به شرم و خموشی – نگفتیم و گفتیم! دو آوای تنهای سرگشته بودیم رها در گذرگاه هستی به سوی هم از دورها پر گشودی .... "زنده یاد فریدون مشیری" نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |